سبد خرید
{{item.quantity}}
تعداد را بنویسید. بیش‌تر از 0 بنویسید. کم‌تر از {{item.product.variant.max + 1}} بنویسید.
{{item.promotion_discount|number}} تومان تخفیف
{{item.total|number}} تومان
مبلغ قابل پرداخت
{{model.subtotal|number}} تومان
ثبت سفارش
سبد خرید شما خالی است
حقیقت کلام، قدرت ذهن و افسانه‌های انگیزشی و موفقیت‌سازی

حقیقت کلام، قدرت ذهن و افسانه‌های انگیزشی و موفقیت‌سازی

حقیقت کلام، قدرت ذهن و افسانه‌های انگیزشی و موفقیت‌سازی

مقدمه

سال‌هاست جمله‌هایی مانند: «قدرت کلام»، «جملات مثبت»، «جهان به کلام تو پاسخ می‌دهد» یا «هرچه بگویی همان می‌شود» در فضای رشد فردی، کتاب‌های انگیزشی و شبکه‌های اجتماعی تکرار می‌شوند.

این گزاره‌ها، در ظاهر امیدبخش‌اند و آدمی را دعوت می‌کنند که با زبانش آینده‌اش را شکل دهد.

اما آیا واقعاً کلام می‌تواند سرنوشت ما را تغییر دهد؟

آیا گفتن «من موفقم» یا «من سالمم» واقعاً معجزه ایجاد می‌کند؟

یا این حرف‌ها بخش دیگری از بازار بزرگ «انگیزش مصرفی» هستند؟

برای نزدیک شدن به پاسخ، باید سه واقعیت را به‌طور هم‌زمان ببینیم:

قدرت کلام واقعی است، اما نه جادویی.

کلام بدون عمل، توهم‌آفرین و فریبنده است.

رابطه کلام با ذهن، و ذهن با رفتار، و رفتار با نتیجه—واقعیتی علمی است.

در این مقاله، با رویکردی تحلیلی، روان‌شناختی و کاربردی، این موضوع را باز می‌کنیم تا مرز میان حقیقت و فانتزی روشن شود.

بخش اول: آیا کلام واقعاً واقعیت ما را می‌سازد؟

۱. کلام، سازنده جهان بیرون نیست؛ سازنده جهان درون است

هیچ کلمه‌ای به‌تنهایی پول، فرصت، رابطه یا شغل برای کسی نمی‌آورد.

اما کلام مانند فرمانی به مغز عمل می‌کند و مسیرهای عصبی را فعال یا غیرفعال می‌سازد.

وقتی می‌گویی:

«من همیشه خسته‌ام.»

«من بدشانسم.»

«من افسرده‌ام.»

مغز، به‌جای پرسیدن: «آیا این صحت دارد؟»، آن را حکم می‌داند.

و از آن پس، تلاش می‌کند واقعیت‌های محیطی را با همین حکم هماهنگ کند.

برعکس، وقتی می‌گویی:

«می‌خواهم انرژی‌ام را مدیریت کنم.»

«در حال پیشرفت هستم.»

«برای تغییر آماده‌ام.»

مغز راه‌هایی را که به این جمله‌ها مربوط است روشن می‌کند.

به همین دلیل، کلام مثل نورافکن است:

جهانی را که می‌بینی روشن می‌کند،

اما خودش جهان را نمی‌سازد.

۲. چرا بعضی‌ها با گفتار منفی هم موفق می‌شوند؟

زیرا رفتارشان مثبت است.

بسیاری از افراد غر می‌زنند، اما بلافاصله دست‌به‌کار می‌شوند.

غر می‌زنند اما مسئولیت‌پذیرند.

شکایت می‌کنند اما سخت‌کوش‌اند.

در برابر، کسانی هستند که دفتر جملات تأکیدی دارند اما کوچک‌ترین قدم واقعی برنمی‌دارند.

این یعنی:

کلام، جهت می‌دهد اما رفتار، حرکت ایجاد می‌کند.

جهت + حرکت = نتیجه.

بدون حرکت، فقط می‌چرخیم و سرگیجه می‌گیریم.

بخش دوم: انواع کلام و اثر هر کدام بر ذهن

کلام‌ها یکسان نیستند.

برای فهم اثر واقعی کلام باید آن‌ها را دقیق طبقه‌بندی کرد.

در ادامه، تقسیم‌بندی کاربردی‌تر و علمی‌تری از کلام ارائه می‌شود:

۱. کلام خنثی

بی‌اثر بر هیجان و هویت.

مثال: «امروز باران می‌آید.»

۲. کلام منفیِ تخریب‌گر

جملاتی که «هویت» شما را نشانه می‌گیرند:

«من بی‌ارزشم.»

«من ناکارآمدم.»

نتیجه؟

فرسایش عزت نفس و اعتماد به نفس و کاهش میل به اقدام.

۳. کلام منفیِ سازنده (واقع‌نگر)

نقدی بر رفتار، نه شخصیت:

«در این بخش اشتباه کردم و باید بهتر شوم.»

این نوع کلام رشددهنده و متحول کننده است.

۴. کلام مثبتِ فریبنده

جملاتی که هیچ واقعیتی پشتشان نیست:

«من عالی‌ام» در حالی‌که فرد هیچ تلاش، مهارت یا تغییری ایجاد نمی‌کند.

این کلام، توهم و ناهماهنگی شناختی ایجاد می‌کند.

۵. کلام مثبتِ تقویت‌کننده

جملاتی منطقی، واقع‌نگر و فعال‌کننده:

«می‌توانم با تمرین بهتر شوم.»

«در مسیرم هستم.»

این کلام، حس کنترل و انگیزه ایجاد می‌کند.

۶. کلام جهت‌دهنده (اثرگذار واقعی)

مؤثرترین نوع کلام:

«امروز ۳۰ دقیقه ورزش می‌کنم.»

«امروز ۳۰ دقیقه مطالعه می‌کنم.»

تعیین رفتار مشخص.... افزایش احتمال عمل....نتیجه.

در دنیای واقعی، این نوع کلام زندگی را عوض می‌کند، نه شعارها.

بخش سوم: آیا کلام ما «جادو» می‌کند؟

۱. جادوی متافیزیکی؟

خیر.

نه کائنات، نه انرژی، نه جهان خارج، با شنیدن جمله‌های تو دست به کار نمی‌شوند.

۲. جادوی روان‌شناختی؟

بله.

چند چرخه علمی این موضوع را روشن می‌کند:

کلام ... باور ... احساس ...  رفتار ... نتیجه

و همچنین:

کلام منفی ... حس ناتوانی ... تعویق ... شکست ... تثبیت احساس بد

این چرخه‌ها آن‌قدر قدرتمندند که انسان فکر می‌کند «جادو شده».

درحالی‌که تمام ماجرا عصبی- شناختی است، نه ماورایی.

بخش چهارم: آیا کلام معجزه می‌کند؟

معجزه فقط در یک صورت رخ می‌دهد:

کلام + عمل + تکرار = تغییر پایدار

بدون عمل، جملات مثبت فقط یک مُسکن کوتاه‌مدت‌اند.

به آدم احساس خوب می‌دهند، اما هیچ تغییری در زندگی ایجاد نمی‌کنند.

بخش پنجم: آیا از کلام ما بر ما حکم می‌شود؟

بله، اما نه از بیرون.

مغز حکم می‌کند.

وقتی می‌گویی: «من آدم کم‌اراده‌ای هستم»، ذهن تلاش می‌کند رفتارهایی انجام دهد که همین جمله را ثابت کند.

این مکانیزم روان‌شناختی بسیار شناخته‌شده است: (اثر خودتحقیقی)

 (Self-Fulfilling Prophecy)

به زبان ساده:

انسان، ناخودآگاه تلاش می‌کند ثابت کند آن چیزی هست که می‌گوید هست. به همین دلیل است که باید مراقب جملاتی بود که خود را با آن‌ها تعریف می‌کنیم.

بخش ششم: آیا کلام عصای معجزه‌گر ماست؟

کلام، عصا نیست. اما قطب‌نماست.

راه را نشان می‌دهد، اما راه را نمی‌سازد.

عصای واقعی، سبک زندگی، تکرار رفتار، تصمیم‌ها و مهارت‌هاست.

کلام بدون تغییر رفتار، هیچ قدرت واقعی ندارد.

بخش هفتم: آیا این حرف‌ها برای سرگرم کردن و خالی کردن جیب انسان‌هاست؟

بخش قابل‌توجهی از بازار «انگیزشی» دقیقاً همین کار را می‌کند:

وعده تغییر بدون زحمت

جملات مثبت بدون عمل

نسخه‌های سریع موفقیت

بسته‌های آموزشیِ فاقد پایه علمی

بله، بخشی از این صنعت تجاری، مصرف‌محور و سطحی است.

اما این دلیل نمی‌شود مفاهیم علمیِ مربوط به کلام نادیده گرفته شوند.

بخش علمی این ماجرا_ یعنی تأثیر کلام بر ذهن، و ذهن بر رفتار_ کاملاً واقعی، بررسی‌شده و اثبات‌شده است.

توجه داشته باشید که:

کلام، دنیای بیرون را تغییر نمی‌دهد؛ دنیای درون را تغییر می‌دهد.

کلام، جهت حرکت را تعیین می‌کند؛ رفتار، حرکت را انجام می‌دهد.

جملات مثبت بدون عمل = توهم

جملات منفیِ هویتی = تخریب شخصیت و انگیزه

کلامِ جهت‌دهنده = ابزار واقعی تغییر

بازار انگیزشی گاهی فریبنده است، اما علم روان‌شناسی درباره اثر کلام کاملاً جدی است.

در نهایت، کلام تو نه یک عصای جادویی است و نه یک سرگرمی ساده؛

کلام، یکی از ابزارهای برنامه‌ریزی ذهن است.

و ذهنی که درست برنامه‌ریزی شود،

رفتارهای مؤثر تولید می‌کند،

و رفتارهای مؤثر، زندگی را تغییر می‌دهند.

r در ادامه چند سناریوی واقعی، دقیق و کاربردی می‌نویسم که هرکدام یکی از انواع کلام را نشان می‌دهد و اثرش را بر ذهن و رفتار فرد توضیح می‌دهد.

سناریوهای واقعی؛ جایی که تفاوت میان «حرف خوب» و «کلام اثرگذار» کاملاً روشن می‌شود.

سناریوی ۱: کلام خنثی

«صبح شده؛ دیرم شده.»

امیر صبح از خواب بیدار می‌شود، ساعت را نگاه می‌کند و می‌گوید:

«صبح شده..... اوه دیرمه.»

این جمله هیچ تغییری در ذهن او ایجاد نمی‌کند؛ فقط گزارش واقعیت است.

نه اعتمادبه‌نفس را بالا می‌برد،

نه او را تحقیر می‌کند،

نه انگیزه‌ای برای حرکت ایجاد می‌کند.

اثر ذهنی:

صفر. مغز فقط پیام را ثبت می‌کند و ادامه می‌دهد.

سناریوی ۲: کلام منفیِ تخریب‌گر

«من همیشه بی‌عرضه‌ام ..... هیچ کاری رو درست انجام نمی‌دم.»

مهتاب پس از یک اشتباه کوچک کاری، زیر لب غر می‌زند:

«من واقعاً بی‌عرضه‌ام.... همیشه خراب می‌کنم.»

این جمله یک برچسب هویتی است.

ذهن او فوراً شروع می‌کند شواهدی پیدا کند که حرفش را «ثابت» کند.

در نتیجه بقیه­ی روز هم اشتباهات بیشتری رخ می‌دهد،نه به‌خاطر بی‌عرضگی، بلکه به‌خاطر باور ایجاد‌شده.

اثر ذهنی:

کاهش عزت نفس و خودارزشمندی، افزایش اضطراب، کوچک شدن رفتار.

سناریوی ۳: کلام منفیِ سازنده (واقع‌نگر)

«این قسمت کارم ایراد داشت. باید یاد بگیرم چطور بهتر انجامش بدم.»

سارا وقتی گزارشش را می‌خواند، متوجه چند ایراد می‌شود.

به‌جای تحقیر خود، می‌گوید:

«اینجا را درست انجام ندادم. باید یک بار دیگر آموزش را مرور کنم.»

این کلام نه عزت نفس و هویت او را می‌کوبد، نه بدنش را وارد حالت دفاعی می‌کند.

فقط رفتار قابل اصلاح را نشانه می‌گیرد.

اثر ذهنی:

شفافیت، پذیرش مسئولیت، افزایش میل به یادگیری.

سناریوی ۴: کلام مثبتِ فریبنده

«من یک ثروتمند بی‌نظیرم!» در حالی‌که بدهکار است و کاری نمی‌کند.

کامران هر روز روبه‌روی آینه می‌ایستد و با صدای بلند می‌گوید:

«من یک ثروتمند فوق‌العاده‌ام! جهان پول را به سمت من می‌فرستد!»

ولی:

کار جدی ندارد.

مهارتی نمی‌آموزد.

هزینه‌هایش بی‌حساب است.

هیچ برنامه عملی ندارد.

نتیجه؟ این جمله‌ها فقط فاصله میان واقعیت و خیال را بزرگ‌تر می‌کند.

بی‌نتیجه و حتی فرساینده.

اثر ذهنی:

ایجاد توهم موفقیت، افزایش ناکامی و کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس، فرار از واقعیت، وابستگی به انگیزش تصنعی.

سناریوی ۵: کلام مثبتِ تقویت‌کننده

«می‌تونم بهتر بشم؛ فقط باید قدم بردارم.»

مریم در حال یادگیری رانندگی است و چندبار خاموش کرده.

نفس عمیق می‌کشد و می‌گوید:

«اوکی ...... الان بهتر انجامش می­دم. یاد گرفتن زمان می‌بره.»

نه خودش را سرزنش می‌کند،

نه توهم «من خیلی عالی‌ام» می‌سازد.

یک جمله ملایم، واقعی و پیش‌ران.

اثر ذهنی:

افزایش اعتمادبه‌نفس، فعال شدن سیستم تلاش، کاهش ترس از اشتباه.

سناریوی ۶: کلام جهت‌دهنده (اثرگذار واقعی)

«امروز ۲۰ دقیقه پیاده‌روی می‌کنم. ساعت ۷:۴۰.»

حمید دچار اضافه‌وزن است.

سه سال است فقط «می‌گفته» می‌خواهد ورزش کند.

اما این‌بار می‌نویسد:

«امروز ساعت ۷:۴۰ – ۲۰ دقیقه پیاده‌روی.»

نه ادعا، نه شعار، نه جمله مثبت کلی.

یک دستور دقیق به مغز.

جالب اینجاست:

وقتی مغز جمله دقیق می‌شنود، احتمال اجرا بالا می‌رود.

او ساعت را تنظیم می‌کند، کفش را می‌پوشد و می‌رود.

اثر ذهنی:

فعال‌سازی سیستم اجرایی مغز (PFC)

افزایش احتمال اقدام،

تقویت هویت «کسی که کار را انجام می‌دهد.»

سناریوی ۷: کلام جادویی؟ (تصور غلط)

«اگر مثبت حرف بزنم، جهان کمکم می‌کند.»

فردی مدام می‌گوید:

«من فقط با انرژی مثبت به همه‌چیز می‌رسم.»

باور دارد جهان پاسخ او را می‌دهد.

اما هیچ تلاش واقعی نمی‌کند.

انتخاب‌ها، مهارت‌ها و رفتارهایش بی‌ثبات و بدون استراتژی‌اند.

بعد از مدتی نتیجه نگرفت، و فکر کرد «کائنات با من دشمن است.»

در واقعیت:

اشتباه در فهم قدرت کلام، باعث ناامیدی شدید شده است.

اثر ذهنی:

وابستگی به باورهای غیرعلمی، ناامیدی، از دست دادن کنترل، کاهش انگیزه.

سناریوی ۸: کلام معجزه‌گر؟ (تصور صحیح)

«اگر امروز فقط یک کار انجام بدم: تکمیل صفحه اول گزارش.»

نیلوفر نمی‌گوید: «من قوی‌ام» یا «من عالی‌ام.»

بلکه با خودش می‌گوید:

«اولین کار: نوشتن صفحه اول گزارش. فقط همین.»

این کلام ساده، شروع رفتار واقعی است.

همان‌جایی که معجزه اتفاق می‌افتد.

اثر ذهنی:

کاهش اضطراب، شروع حرکت، ساخت هویت جدید: «من کسی هستم که کارها را شروع می‌کنم.»

سناریوی ۹: کلامی که حکم می‌کند (Self-Fulfilling Prophecy)

«من آدم کم‌حوصله‌ای‌ام.»

رضا همیشه این را تکرار می‌کند.

نتیجه این تکرار:

مغزش زود عصبانی می‌شود.

کوچک‌ترین چالش، باعث انفجار می‌شود.

رفتارهایش همسو با همین جمله شکل می‌گیرد.

اطرافیان هم همین برچسب را تکرار می‌کنند.

در پایان،

همه چیز طوری پیش می‌رود که انگار او واقعاً کم‌حوصله است.

اثر ذهنی:

تثبیت هویت نادرست، افزایش خودواکنشی، تشدید رفتارهای بد.

سناریوی ۱۰: کلامی که آینده را می‌سازد

«من یادگیری زبان را شروع می‌کنم؛ امروز فقط ۱۰ دقیقه.»

فردی ناموفق در یادگیری زبان، به‌جای جملات مشهور: «من استعداد زبان ندارم»،

این‌بار می‌گوید:

«۱۰ دقیقه آموزش. همین امروز.»

بعد از سه روز، ذهنش باور می‌کند:

«من آدمی هستم که ادامه می‌دهد.»

این کلام، کوچک است اما دقیق، و همین دقت، چرخه جدیدی می‌سازد.

اثر ذهنی:

پروسه‌محور شدن، ایجاد هویت یادگیرنده، افزایش خودکارآمدی.

دقت بفرمایید که:

از میان همه انواع کلام، فقط یک نوع واقعاً زندگی را تغییر می‌دهد:

کلامِ جهت‌دهنده

کلامی که:

واقعی است.

دقیق است.

به رفتار منتهی می‌شود.

هویت را تقویت می‌کند.

و قابل پیگیری است.

«بقیه، یا خنثی‌اند، یا مخرب، یا فریبنده.»

دفترچه تمرین: قدرت کلام و اثر آن بر ذهن و زندگی

تمرین ۱: مشاهده کلام روزانه

هدف: آگاهی از الگوهای کلامی

توضیح: به مدت یک روز، هر جمله‌ای که درباره خودت می‌گویی یادداشت کن.

بنویس:

سه جمله‌ای که بیشترین تکرار را دارند؟

این جمله‌ها چه احساسی ایجاد می‌کنند؟

آیا این جمله‌ها واقعیت را توصیف می‌کنند یا هویت می‌سازند؟

تمرین ۲: شناسایی کلام تخریب‌گر

هدف: تشخیص کلام مسموم

بنویس:

سه جمله منفی و برچسب‌زن که معمولاً استفاده می‌کنی.

این جمله‌ها از کجا آمده‌اند؟ (خانواده، تجربه، ترس...)

وقتی این جمله را می‌گویی، چه تغییری در بدنت رخ می‌دهد؟

تمرین ۳: تبدیل کلام تخریب‌گر به کلام سازنده

هدف: بازنویسی آگاهانه

بنویس:

جمله منفی اول را بازنویسی کن به شکلی که هم واقعیت را نشان دهد هم راه رشد را.

مثال:

«من همیشه خراب می‌کنم»...«در این بخش بهتر می‌تونم عمل کنم.»

این تبدیل چه احساسی ایجاد می‌کند؟

تمرین ۴: کلام مثبت فریبنده - کلام مثبت تقویت‌کننده

هدف: تشخیص تفاوت توهم با واقع‌بینی

بنویس:

یک جمله مثبت کلی مثل: «من فوق‌العاده‌ام» را یادداشت کن.

بعد آن را تبدیل کن به جمله واقعی و قابل اقدام.

مثال:

«من خیلی موفقم»... «امروز یک قدم کوچک برای موفقیت برمی‌دارم.»

تفاوت احساسی این دو جمله؟

تمرین ۵: کلام جهت‌دهنده

هدف: ساخت اقدام کوچک و واقعی

بنویس:

امروز چه رفتار کوچکی را قصد داری انجام دهی؟ (دقیق و قابل اندازه‌گیری)

زمان اجرای آن را تعیین کن.

بعد از انجام، حس و انرژی خود را یادداشت کن.

تمرین ۶: بررسی حکم‌های درونی

هدف: شناسایی جمله‌هایی که مسیر زندگی را تعیین می‌کنند

بنویس:

سه جمله‌ای که سال‌هاست به خودت نسبت می‌دهی مثل: («من آدم عجولی‌ام»، «من خجالتی‌ام»، «من تنبلی می‌کنم»)

این جمله‌ها چه رفتارهایی را در تو فعال یا متوقف کرده‌اند؟

آیا این جمله‌ها حقیقت‌اند یا نتیجه تکرار؟

تمرین ۷: طراحی هویت کلامی جدید

هدف: ساختن چارچوب جدید برای رفتار و ذهنیت

بنویس:

سه ویژگی که دوست داری در هویت تو تثبیت شود.

برای هر ویژگی یک جمله جهت‌دهنده کوتاه بنویس.

مثال:

«من آدم پیگیری هستم»... «هر کاری را حداقل ۵ دقیقه ادامه می‌دهم.»

تمرین ۸: کلام برای شروع، نه انگیزش

هدف: تبدیل حرف به حرکت

بنویس:

کاری که مدت‌هاست عقب انداخته‌ای چیست؟

یک جمله جهت‌دهنده کوتاه برای شروع آن بنویس.

مثال: «۱۰ دقیقه مطالعه فصل اول.»

تمرین ۹: کلام و احساس بدن

هدف: پیوند میان واژه‌ها و حس فیزیکی

بنویس:

وقتی می‌گویی: «خسته‌ام»، بدن چه می‌کند؟

وقتی می‌گویی: «می‌تونم شروع کنم»، بدن چه تغییری می‌کند؟

چه جمله‌هایی انرژی تو را بالا می‌برند؟

تمرین ۱۰: دفترچه کلام روزانه

هدف: ساخت عادت­های مناسب

هر روز یک صفحه شامل:

یک جمله تقویت‌کننده واقعی

یک جمله جهت‌دهنده دقیق

یک رفتار کوچک انجام‌شده

یک تحلیل ۵ خطی از احساس امروز

بخش پایانی

یادداشت‌های آزاد درباره تغییرات، آگاهی‌ها، و تجربه‌های جدید.

هر تغییری حتی کوچکرا ثبت کن. این دفترچه تبدیل به نقشه تحول تو خواهد شد.

پیام پایانی

کلام نه جادوست و نه توهم. کلام «جهت» می‌دهد.

و تو با این دفترچه داری جهت ذهن، احساس و رفتارت را بازنویسی می‌کنی.

این مسیر، مسیر ساختن هویت جدید است؛ هویتی که از جنس مسئولیت، وضوح و قدرت است.

نویسنده: علی اصغر سوادکوهی

28 آبان ماه 1404

اشتراک­ گذاری این مقاله:

یک نکته ­ی انسانی و اخلاقی برای شما انسان فهیم و فرهیخته: به حکم انسانیت و اخلاق این مطلب را کپی کنید و با ذکر منبع برای دیگران ارسال کنید.

منبع: سایت کوچینگ تحول آرام و تدریجی: www.cgtcoaching.ir





علی‌اصغر سوادکوهی
نوشته شده در 28 آبان 1404 توسط علی‌اصغر سوادکوهی
اشتراک‌گذاری
همچنین بخوانید...

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
جستجو
برای جستجو در نوشته‌های وب‌سایت، کلمه‌ی کلیدی مورد نظر خود را بنویسید و بر روی دکمه کلیک کنید.
درباره‌ی نویسنده
درود و مهر بر شما
منم، علی‌اصغر سوادکوهی.
همین کلماتی که می‌خوانی و می‌شنوی،
صدای یک نویسنده.
نه تیمی دارم، نه استودیویی و نه ابزاری حرفه‌ای.
فقط منم، صدای من، قلم من، یک گوشی و یک لپ‌تاپ.
اما
درونم شوقی هست که هنوز خاموش نشده،
آتشی هست که هنوز گرمایش را باور دارم
و پیامی هست که باید به گوش دیگران برسد.
سال‌ها نوشتم، گفتم و سخنرانی کردم...
اما
بدون برنامه، بی‌هدف و بی‌دلیل روشن!
و گاهی برای رضایت این و آن و اکنون می‌بینم که خیلی چیزها را باختم...
اما
فکر می‌کنم اکنون هم دیر نیست، اگر عاشقانه و صادقانه آغاز کنم.
نه برای جلب توجه و رضایت دیگران،
بلکه برای رسالتی که از درون احساس می‌کنم و
برای حرف‌هایی که باید زده شوند.
می‌خواهم از نو بگویم
از نو بنویسم و از نو عمل کنم.
نه با ترس، نه با حسابگری دنیای بیرون،
بلکه با شوق و ذوق و درونی که فهمیده است هیچ چیز ارزشمندتر از «راستی» و «معنا» نیست.
شاید فرصتم کوتاه باشد،
شاید دنیا گوش ندهد،
اما
من می‌گویم و می‌نویسم
تا وقتی که نفس هست
تا وقتی که صدا هست
و به خودم می‌گویم:
«Never ever give up»
هرگز
هیچوقت
تسلیم نشو...
علی‌اصغر سوادکوهی

اطلاعات بیش‌تر
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
پست الکترونیکی را بنویسید.
ساخت فروشگاه توسط Portal.ir
دسته‌بندی کالاها