دلنوشتهای درمانگر از جنس آتش درون
امشب قلم در دستم نمینویسد، گریه میکند. شاید از بس واژههایی نوشتم که از من نبودند. از بس که از ترس داوری دیگران، حقیقت خود را پنهان کردم. اما امشب میگذارم واژهها آزاد شوند…بگذار خودم را لو دهند. بگذار بگویند خستهام، شکستهام، ولی هنوز عاشقم. نوشتن برایم شده است شفای خاموش....
نوشته شده در 14 مهر 1404
توسط
علیاصغر سوادکوهی